خلاصه کتاب استراتژی خوب / استراتژی بد تفاوت و اهمیت آن نویسنده : ریچارد روملت
خلاصه : رضا فضلعلی http://strategicconsulting-instructor.blog.ir/
فصل اول : استراتزی خوب در برابر استراتژی بد
به بیان ساده و خلاصه استراتژی عبارت است از روش مقابله با چالش های پرخطر
استراتژی : روشی است که به شکلی منسجم و هوشمندانه طراحی می کنید تا به چالش ها پاسخ دهید و به سمت جلو حرکت کنید.
استراتژی: به شیوه حرکت شرکتتان به سمت جلو مربوط می شود.
یک استراتژی خوب شامل مجموعه ای از فعالیت های منظم است و شامل جزئیات پیاده سازی نمی شود.
رفتار استراتژیک: به معنای پیدا کردن روشی برای دنبال کردن منافع شرکت است .البته رهبر یک سازمان میتواند اهدافی را مشخص کند و از افراد سازمان بخواهد آنها را محقق کنند اما این کار به معنای مشخص کردن استراتژی نیست بهتر است این کار را مشخص کردن اهداف بنامیم.
استراتژی خوب: از سه بخش تشکیل شده است الف :تشخیص ب : سیاست راهنما ج :اقدام منسجم
برای هر کسب و کاری دو منبع قدرت وجود دارد که بزرگ و مهم هستند
1. داشتن یک احساس خوب2. چیزی که به طور دقیق همه چیز را با هم هماهنگ کند .
چهار نشانه اصلی یک استراتژی بد عبارتند از:
الف: نامفهومی
ب: ناتوانی در مواجهه با چالش ها : استراتژی راهی است برای پاسخ گفتن به یک چالش یا غلبه کردن بر یک مانع
ج: اشتباه گرفتن اهداف با استراتژی
د: استفاده از اهداف بد برای استراتژی: یک استراتژی خوب تمام انرژی و منابع را روی اهداف اصلی متمرکز می کند و به مجموعهای از نتایج مطلوب منجر میشود.
استراتژی های بد به دلایل زیر سر بر می آورند :
الف: شرکت ها نمی توانند یا مایل نیستند اهدافشان را مشخص کنند.
ب: مدیران سعی میکنند نمونههایی از پیش اجرا شده را کپی کنند.
ج: مدیران از فوق ستاره هایی مانند جک ولش تقلید می کنند.
استراتژی خوب همیشه شالوده یا ساختار زیربنایی خوب دارد که از سه بخش تشکیل شده است:
الف: استراتژی همیشه با یک تشخیص دقیق درباره وضعیت کنونی آغاز میشود.
ب: استراتژی یک سیاست راهنمای مناسبی ایجاد یا آن را مشخص میکند.
ج: استراتژی باید مجموعه اقدامات منسجمی را مشخص کند که لازم است انجام شوند.
این کار بسیار دشواری است چرا که تمرکز روی یک چیز باعث بیاعتنایی به چیزهای دیگر می شود هماهنگ بودن یا انسجام استراتژی چیزی نیست که بتوان از بیرون به آن اضافه کرد بلکه انسجام از طریق سیاستی که انتخاب می شود در سیستم قرار می گیرد .همچنین استراتژی عبارت است از مهندسی در سطح اجزا به ویژه مشخص کردن اینکه اقدامات و منابع باید چگونه با هم ترکیب شوند.
فصل دوم: نه منبع قدرت برای استراتژی های خوب
در طولانی مدت استراتژی خوب معمولاً شامل استفاده از سیاست ها و منابع برای خلق ارزش می شود.
استراتژی خوب عبارت است از افزایش تاثیرات اقدامات از طریق پیدا کردن و به کار بردن بیشترین منابع قدرت ممکن.
1: نفوذ
2: اهداف کوتاه مدت؛ دومین منبع قدرت استراتژیک کنار زدن پیچیدگی و ابهام و جایگزینی آنها با بلندپروازی و اهداف دقیق است.
3. سیستم های زنجیره ای : مزیت های استراتژیک پایدار ایجاد کنند این است که مجموعهای از بهترین فعالیت های زنجیره ای درست کنند.
4: طراحی. از سه بخش تشکیل شده 1- قصد قبلی2- پیشبینی 3- اقدامات هماهنگ سازی .
یک استراتژی خوب میتواند سیاستها و اقدامات را به خوبی با هم هماهنگ کند و مزیت رقابتی خوبی برای سازمان تامین ایجاد کند.
استراتژی طراحی عبارت است از ترکیب ماهرانه منابع و اقدامات به شکلی که در شرایط چالشی سوداور باشند.
5: تمرکز: زمانی ایجاد میشود که شرکت با استفاده از یک کسب و کاری که در مقایسه با رقیبان ارزش بیشتری برای مشتری ایجاد میکند بخش مشخصی از بازار را هدف قرار دهد.
دراصل استراتژی که به تمرکز کردن مربوط میشود و بیشتر شرکت های پیچیده نمی توانند منابع شان را متمرکز کنند بلکه چندین هدف را با هم دنبال میکنند و منابع شان را برای دستیابی به یک موفقیت بزرگ اختصاص نمیدهند.
6: رشد: خریدن یک شرکت میتواند باعث خلق ارزش بیشتر شود .
چرا شرکت ها به شدت به دنبال رشد کردن از طریق خرید شرکت های دیگر هستند؟ دلایلی که معمولاً بیان می شوند عبارتند از: الف :هزینه های اداری کاهش پیدا خواهد کرد چرا که روی مشتریان بیشتری سرشکن میشوند ب: مدیران اجرایی اصلی حفظ می شوند چرا که میتوان آنها را به بخش های اقماری منتقل کرد و از این طریق فعالیتهای شرکت را کنترل کنند ج :اینکه رهبران شرکت های بزرگ در مقایسه با رهبران شرکت های کوچک حقوق بیشتری دریافت می کنند . د: شرکتهای کوچکی که با هم ترکیب شدند گردش مالی بیشتری دارند و در نتیجه برای انجام معاملات بزرگتر در موقعیت بهتری قرار دارند ح : بهتر میتوان از صرفهجویی های گسترش و scale بهره برد . خ : تبدیل شدن به یک برند جهانی می تواند ارزش بیشتری خلق کند.
اگر بتوانید یک رشد سالم ایجاد کنید به یک منبع فوقالعاده از قدرت دست پیدا کردهاید رشد سالم نتیجه رشدی است که در نیاز بازار به مهارت ها و تخصصهای شما اتفاق افتاده است چنین رشدی نتیجه طبیعی محصولات و مهارت عالی تان است.
7: مزیت :هیچکس در همه چیز مزیت ندارد اگر بتوانیم چیزهایی را که در آنها خوب هستید و قاب های تان در آن ضعیف هستند را مشخص کنید در این صورت به یک قدرت استراتژیک بسیار خوب دست پیدا کرده اید . برای اینکه بتوانید با استفاده از مزیت رقابتی ارزش خلق کنید استراتژی تان باید شامل یکی از چهار روش زیر برای بهره بردن از این مزایا باشد 1. می توانید با کم کردن هزینهها افزایش قیمت فروش یا هر دو از مزیت تامین به بهترین شکل استفاده کنید ۲. با کار کردن روی نقاط قوت تان وارد شدن به بازارهای جدید و وارد شدن به حوزه های جدید یا معرفی کردن برندتان به گروههای جدید می توانید میزان اثرگذاری مزایای خود را گسترش دهید 3. با انجام کارهایی که میتوانید مشتریان بالقوه را افزایش دهید می توانید میزان تقاضا ای را که برای محصولات و خدماتتان وجود دارد افزایش دهید برای مثال ممکن است مطالعاتی انجام دهید که نشان دهد محصول شما بهتر از محصول رقبای تان می تواند نیاز مشتری را برآورده کند .۴ با استفاده از حق مالکیت معنوی گسترش نام برند شناخته شده تان برای معرفی یک محصول جدید و با کاهش تغییر و تحول ها در مجموعه افراد آن میتواند کپی برداری از محصولات تان را دشوار کنید همچنین با اضافه کردن ویژگی های تازه به نسل جدید محصولات آن میتوانیم امکان رقابت برای دیگران دشوار تر کنید.
8:پویایی : همه میدانند که نوآوریهای یک فضای آنلاین میتواند باعث کاهش هزینه شود اما روش های قدیمی نیز همچنان می توانند بسیار سودمند باشند بهترین گزینه برای کار کردن استفاده از ترکیبی از روشهای قدیمی و تکنولوژیهای جدید است.
9: اینرسی و آنتروپی در کسب و کار عبارت است از ناتوانی یک سازمان در ایجاد تغییر به منظور تطبیق پیدا کردن با شرایط جدید آنتروپی هم به این وضعیت اشاره می کند که سازمان هایی که به خوبی مدیریت نمی شوند. با گذشت زمان تمرکز و ونظم شان را از دست می دهند و در نتیجه رهبرانشان مجبورند حتی در شرایطی که بازار ثبات دارد سخت کار کنند.
اینرسی به روش های مختلفی ایجاد می شود از جمله
- به خاطر وجود مدلهای مالی قدیمی و قوانین اولیه ناکارامد.
-به خاطر فرهنگ حاکم در شرکت
-عدم تمایل به تنها کردن محصولاتی که در گذشته سود آور بوده اند.
به همین ترتیب موارد زیر باعث افزایش آنتروپی می شود
*به هم ریختگی و اتلاف به مرور روی هم افزوده می شود
*امورات شرکت کمکم دچار ابهام می شوند
*انرژی که صرف رقابت می شود می تواند به شکلی معکوس عمل کند
فصل سوم چگونه مانند یک استراتژیست فکر کنید
برای خلق استراتژیهای بهتر به تصورتان درباره استراتژی به خوبی فکر کنید.
به استراتژی همچون یک پیش فرض که نیاز به اثبات دارد فکر کنید
اگر قصد دارید یک استراتژی مستحکم برای کسب و کارتان ایجاد کنید باید وارد بازار شوید و بررسی کنید که چه چیزهایی به خوبی کار می کنند و چه چیزهایی سودمند نیستند.
برای نقد صریح فرضیههای خود اشتیاق داشته باشید:
برای اینکه یک استراتژی خوب درست کنید باید بیش از دیگران آینده نگر باشید
برای اینکه بهتر بتوانند استراتژی ایجاد کنید سه عادت که ممکن است تا حدی خلاف شهود به نظر برسند را در خود ایجاد کنید :
1 -همیشه هسته اصلی مدل استراتژی را در ذهنتان داشته باشید.
یک استراتژی خوب باید شامل موارد زیر باشند
الف: یک تشخیص درست از وضع موجود
ب : سیاستهای راهنمای مناسب
ج: اقدامات منسجم برای حرکت رو به جلو
هنگامی که مشغول شناسایی وضعیت موجود هستید به سیاستهای راهنما یا ابداع برنامه عمل تان هم فکر کنید .
2-به استراتژی تان با اصطلاحهای مسئله/ راه حل فکر کنید : توجه تان را از کاری که انجام می شود به چرایی انجام آن کار معطوف کنید .
۳. همواره با شدیدترین انتقادها به استراتژی تان به دنبال چشم اندازهای تازه ای باشید.
برای این که یک استراتژی مستحکم ایجاد کنید خود را در معرض سختترین انتقادها قرار دهید.
برای رسیدن به یک داوری مستقل خود را آماده کنید
یک استراتژی خوب با ارزیابی مستقل و دقیق وضعیت و استفاده از چشم اندازهای افراد برای ایجاد اهداف مناسب رشد میکند .استراتژی بد ، اما در اثر اشتباه گرفتن شعار با چشم انداز ایجاد می شود.
رفتار گله ای یک پدیده واقعی و بسیار خطرناک در کسب و کار محسوب می شود. بسیاری از استراتژیست ها ،استراتژی شان را بر اساس نشانههایی در بازار سهام یا عامل های بیرونی دیگری که نامربوط هستند ایجاد می کنند. رفتار گله ای زمانی رخ میدهد که به رفتار دیگران نگاه کنیدو فرض کنید آنها اطلاعاتی دارند که در اختیار شما قرار ندارد. این رفتار میتواند به تصمیم گیری های بسیار احمقانهای منجر شود.
اگر میخواهید یک استراتژی خوب ایجاد و اجرا کنید داوری خودتان را بر هیجان مردم مقدم بگذارید.
هسته اصلی یک استراتژی خوب از سه جزء تشکیل شده است:
الف : تشخیص : تعریف کردن ماهیت چالشها به زبان ساده
ب: سیاست راهنما: رویکرد کلی که انتخاب انتخاب می کنید
ج : اقدامات منسجم :گامهایی که برای پیش بردن سیاستها لازم هستند